زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

۱ مطلب در فروردين ۱۳۹۸ ثبت شده است



ای تو زیبای جهان ماه فریبای زمان

بغلت مامن جان است امان است امان

گره ی چشم به چشمت، الکن گشته زبان

عشق تو در دل و جان جمله عیان است عیان


همه دم نام تو گردیده مرا ورد زبان

اشک دوری تو از دیده روان است روان

غنچه مانده است به عشق لب تو برق لبان

مهر دل بر دل تو قد جهان است جهان


خبر از آمدنت دادی و دل گشته جوان

وقت رفتن به فغان است فغان است فغان

بودنت واجب عینی است ثواب است بمان

رفتنت بار گران است گران است گران


تو شدی ماه و شدم زهره ی تو روز و شبان

تیر بر چشم و دو ابرو چو کمان است کمان

گر که عقبی برسد از ره و گیتی به نهان

عشق من باز همان است همان است همان...


  • ☆زهــــــــــره تک ستــــــــــاره☆