زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۶ ثبت شده است

 

گاه گاهی حال من چونان رها موهای توست

مرکز آرامشم در کنج بازوهای توست

 

ناز چشمانت بنازم، ناز کم کن نازنین

نبض قلبم منطبق با قوس ابروهای توست

 

خنده هایت جای خون در من عسل جاری کند

خوشترین شهد عسل در چال کندوهای توست

 

فتنه بر پا کرده ای بین رقیبانت ببین!

خون به پا کردی همه دعوا سر موهای توست

 

چشم صیادم که چون شیری کمین چشم توست

دست آخر خود اسیر دام آهوهای توست

 

شهر دل ویران شد از زخم کلامت مه لقا

سینۀ چاکم ببین زخمی چاقوهای توست

 

ترس دنیا رو به من می آورد با من بمان

تکیه گاهم شانه ها و کنج زانوهای توست

 

خواستم با ساز تو رقصی کنم گفتی به من:

خوشترین آهنگ من ضرب النگوهای توست

 

نیستی ماه دل آرا پیش یکتا اخترت

سمت امیدم هنوزم نوش داروهای توست...!

 

  • ☆زهــــــــــره تک ستــــــــــاره☆