زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

مرغ ِ عشق ِ بی عشق

يكشنبه, ۱۵ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۲۸ ب.ظ

 

میخوری چایی تو با اغیار و بر من میرسی

بی وفا یارا ! سخن از قند در خونت کنی ؟!

 

چای ِ بی تو زهر شد بر من دریغا رحمتی

کفتر جلدم، چرا دور از لب بومت کنی ؟!

 

درد بی درمان همین بس ماه بی همتای من

اخترت را با تَشَر، گُم از سر کویت کنی !

 

دل نمانده در دلم آیینه را ننگر دگر !

مُردم آن دم دست خود را لای هر مویت کنی

 

جان ز تن در می رود هر دم نگاه مست خود

بر بگیری از نگاهم، آن طرف سویت کنی

 

قهر چون کردی مرا، چونان مه ی در پشت ابر

می شود لختی که برگردی مرا رو یت کنی ؟

 

زهره بی ماهش چو مرغ ِ عشق ِ بی عشقش شده

عاقبت گردن به گردن در سر قو یت کنی...♡

 

  • ☆زهــــــــــره تک ستــــــــــاره☆

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی