دار و ندار
بر نگاهم از فراقت می نشیند شبنمی
چشم تو آتش، دل من خوشه خوشه خرمنی
سوی چشمانم برفته بس که بر در زُل زده
از درآ ! بخشا نگاهم را نگاه روشنی
سر ز پا نشناسم از شوق حضور ناب تو
مانده ام من در توام جانا و یا تو در منی
لب عسل، چشمت شراب و گونه ات سیب گلاب
جان به قربان تو آقا میوه های درهمی
میزنی لبخند و بیش از پیش زیبا میشوی
اختیار از کف برفته نازنینا محشری
پیچش مویت بدید عارف همه ایمان برفت
حوزه را بستی کفایت کن دلیل کافری !
غیرت و مردانگی چونان پدر در جان تو
عشق تو بر اخترت بهتر ز مهر مادری
گر مرا عمری دوباره، انتخاب من تویی
خانه ات آباد بادا از همه خوبان سری
غنچه ی لب وا کن از هم مرغ خوش الحان من
تا نهم سر زیر پایت ای که چون نیلوفری
طُرفه العینی شود دیدار روی ماه تو
چون روی از پیش من سیگار بر لب بهمنی
مهر و آبان رفت و پاییزم زمستانی شده
چشم امیدم به فرداها و ماه آذری
می دهم جان از برایت ای همه دار و ندار
بی حضورت جنت الماوا نیرزد ارزنی
در به در اندر پی ات کولی وش و زهره نشان
من گدای کوی تو، تو بنده زاده پروری
- ۰۱/۰۹/۰۳