زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

مهـــــــر آمده... نامهـــــــربان !

سه شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۷ ق.ظ


لیلی نی ام فرهادم و آورده ام من تیش را

تا عاشقی ثابت کنم بر مدعی کم بیش را

 

گر گویمت یک دم همی از دل حدیث خویش را

باید روی مجنون سرا، یا چون شوی درویش را

 

رحمی نما مهلت بده تا درد دل واگویمت

بر من دلت آید همی کوبی زبان نیش را؟

 

ماتم! من از مهرت ولی اختر کجا، مه رو کجا

در عرصۀ عشقت ببین عاشق دلان کیش را !

 

گوهر دلم بشکسته و بندش زدم هر ذره را

کو مشتری تا من دهم مفتی به او دل ریش را

 

مهر آمده... نامهربان! عمری گذشت بی تو زمان

حالا که پیشم آمدی دستی گرفتی پیش را؟

 

دیر آمدی لکن کنون دل را ببر مرز جنون

مهمان چشمانم نما رنگ دو چشم میش را

 

از دور بر من خیره شو آتش به جان افتاده است

آتش اگر طالب شوی بردی دو مهره شیش را !

 

باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی

گر زهره را خواهان شوی باید برانی خویش را...


  • ☆زهــــــــــره تک ستــــــــــاره☆

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی