زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

زهـــــــره نســـــاجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

یلدا شدنی نیست...

دوشنبه, ۵ آذر ۱۳۹۷، ۰۹:۰۸ ق.ظ

 

سهمم بشود حوری و غِلمان هله هیهات

دل جز به جمال تو که شیدا شدنی نیست

گَردی همه عالم به زمین تا به سماوات

چون ماه دل زهره که پیدا شدنی نیست...

 

با ماه رخت جلوه نمایی ننمایی

آخر شب پاییز که یلدا شدنی نیست

باید تو بیایی که غم از دل بزدایی

وقتی که شب تب زده فردا شدنی نیست...


  • ☆زهــــــــــره تک ستــــــــــاره☆

نظرات  (۱)

بوسه هایت شعله درجانم می اندازدگلم!
اززمستانخانه .آتشخانه می سازدگلم
چشم هایت،چشم های مست وتیراندازتو
لشکرچنگیز را،ازپامی اندازد گلم !
ِ جلوه ی رخسارتودرلحظه ی خندیدنت
جشن میلادشکفتن رامی آغازد گلم!
کودک دشت محبت،برسمندبادها
سوی آتشگاهِ آغوشِ تومی تازد گلم !
پاسخ:
قول صد بوسه ی شیرینه لبش یادش هست؟

نکند وعده ی گندم سر خرمن باشد...☆

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی