زهـــــــره نساجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

زهـــــــره نساجیان

دل نوشته های ☆تک ستـــــــاره☆

حـــــــاذق طبیب عـــــــالم...

دوشنبه, ۱۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۳ ب.ظ

" به نامش و به یاری اش "


حاذق طبیب عالم، گر از سفر نیاید

بر زخم جان و دلها درمان نخواهد آمد


عالم همه سکوت است در هجر روی دلبر

حتی ز عرش اعلی، فرمان نخواهد آمد


مست است هر دو عالم از نرگس نگاهش

ساغر سبو شکسته، پیمان نخواهد آمد


ماه منیر شبها گر رخ عیان ندارد

بر حوریان مینو، غلمان نخواهد آمد


هنگامۀ قیامت بی بودنش محال است

سکان رها کن ای نوح، طوفان نخواهد آمد


در مکتب ادیبان گر نام او نباشد

رقص سما چه معنا؟ عرفان نخواهد آمد


عاشق دلان به عشقش حنجر به دار بستند

سرها همه برفته، سامان نخواهد آمد


عالم همه رکاب و او چون نگین خاتم

چون صاحب زمان بر، دامان نخواهد آمد


یا رب هزار جمعه آمد ولی نیامد

عمر جهان به سر شد، جانان نخواهد آمد؟


ادعیه را رها کن گر مرد آسمانی،

از آسمان نیاید، باران نخواهد آمد...


  • ☆زهــــــــــره تک ستــــــــــاره☆

نظرات  (۵)

  • گیتی رسایی
  • زهره جان خوشحالم کردی که در اینجا هم به دیدارم آمدی . راستی اگر داستانی رو که نوشتم خواندی و نظری داشتی شادمان میشوم بدانم . سپاس از حضورت عزیزم
    پاسخ:
    درود بانوی عالیقدر
    خیر مقدم، حتما...☆
    سلام
     
    بله تنها یک عاشق اینقدر خوش سلیقه میتونه باشه . . .
    پاسخ:
    درود
  • احمد پایمرد
  • سلام بسیار زیباست واقعا به دلم نشست
    پاسخ:
    درود و سپاس بزرگوار
  • عاشق کوهستان
  • به به .... دست و قلمتون درد نکنه

    سلام و درود

    لذت بردم ... ان شاءالله تعالی فرجش نزدیک باشه و پا در رکابش باشید و باشیم

    خوشابحال و سعادتتون
    پاسخ:
    درود بر شما بزرگوارید
  • زهــــــــــره تک ستــــــــــاره
  • تو کجایی ؟
    شده ام باز هوایی
    چه شود جمعه ی این هفته بیایی ؟
    به جمالت… به جلالت… دل ما را بربایی… 


    و اما
    جواب امام زمان:

    تو خودت!
    مدعی دوستی و مهر شدیدی که به هر شعر جدیدی،
    ز هجران و غمم ناله سرایی ، تو کجایی؟
    تو که یک عمر سرودی «تو کجایی؟» تو کجایی؟

    چه کسی قلب تو را سوی خدای تو کشانده؟
    چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
    چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد
    چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...
    و تو با چشم و دل بسته فقط گفتی...
    تو کجایی!؟ و ای کاش بیایی!
    هر زمان خواهش دل با نظر یار یکی بود، تو بودی...
    هر زمان بود تفاوت ، تو رفتی ، تو نماندی!
    خواهش نفس شده یار و خدایت …
    و همین است که تاثیر نبخشند به دعایت …
    و به آفاق نبردند صدایت…
    و غریب است امامت!
    من که هستم ،
    تو کجایی؟
    تو خودت کاش بیایی
    به خودت کاش بیایی...!


    اللهم عجل الولیک الفرج...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی